بازنویسی و گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت پایه دوازدهم صفحه۱۰۴

متن حکایت پایه دوازدهم صفحه ۱۰۴

سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بار گیرش بگرفت و بر آن بار آبگینه چوب دست خویش محکم فروکوفت  ای رفیق، چه در بار داری؟ گفت اگر چوب دیگر زنی هیچ

بازنویسی و گشترش حکایت:

تاجری در راه بازگشت به سمت دیار خود بار شیشه به پشت شتر خود بسته بود. در میانه راه باج گیر(راه زنی) جلوی راه او را گرفت و با چوبی که به همراه داشت و از آن برای باج گیری از دیگران استفاده می کرد محکم به خورجین تاجر کوبید و گفت: ای رفیق چه در بار خود داری؟

تاجر که این حرکت باج گیر را دید که چگونه با بی رحمی تمام، تمام زحماتش را به باد داده است گفت: اگر با آن چوب دستی ات بار دیگر به خورجینم بکوبی دیگر هیچ چیزی ندارم. بعضی از انسان ها تنها به فکر منفعت خودشان و زمین زدن طرف مقابلشان هستند. اما گاهی نه تنها خودشان سودی نمی برند به دیگران نیز لطمه وارد می کنند.

به طوری که نه چیزی برای خودشان باقی می ماند و نه برای طرف مقابل نتیجه ایی که از این حکایت می توان گرفت این است که اگر دلت برای دیگری نمی سوزد و به فکر زمین زدن آن هستی، حداقل به خودت تا فکر کن شاید با زمین زدن آن خودت نیز به همراهش کشیده شوی. درست مانند داستان باج گیری که نه خود از بار شیشه چیزی عایدش شد و نه تاجر

انفاق چه اثراتی در زندگی فرد انفاق کننده دارد

ارتباط با خدا از طریق نماز و دعا چگونه ما را از افتادن به دام اسیب ها حفظ می کند

بازنویسی و گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بار ,حکایت ,باج ,آبگینه ,راه ,بازنویسی ,بار آبگینه ,آبگینه داشت ,بازنویسی و ,سوداگری بار ,زمین زدن ,گسترش حکایت سوداگری

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

kharid-140022 محمد صمدی دانلود فایل steel plate sheets تولیدی گلدان پلاستیکی سلامت نمایندگی انحصاری هانا HANNA- تماس 0213311427 تیم پول عمران صنعت کشاورزی خلاصه کتاب اصول حسابداری 1 عبدالکریم مقدم